راه زندگی

گاهی میتوان گمشده خود را در میان کلمات یافت و من میخواهم خودم را پیدا کنم...

راه زندگی

ای عاشق شب نورد،پیدایم کن
ای مرد همیشه مرد، پیدایم کن
ای عابر کوچه گرد فانوس به دست
من گم شده ام، بگرد پیدایم کن

بایگانی
آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پناهیان» ثبت شده است

نقل می کنند که پیرمردی در بازار تبریزی باربری می کرد. روزی در حال عبور از کوچه ای بود، کودکی را دید که در حال بازی روی بام خانه بود و مادرش مدام فریاد می زد که بیا پایین. 

در همین حال پای کودک سر خورد و از بالای بام به پایین افتاد. پیرمرد هم گفت: « خدایا نگهش دار!» در همین حال کودک بین زمین و آسمان معلّق ماند

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۰۷
سلوی